مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم |
|
سلام صبح امید تمام عاشقها سلام حضرت معنای صبح صادقها
شفیع هر چه گنهکار مانده روی زمین بگیر دست مرا ای امام امتها
تو آمدی که خدا حجتی ارائه دهد برای گبر و یهودی برای ترساها
بروی بازوی تو زد خدا نشانه و گفت که اوست حق و حقیقت برای دورانها
قسم به تکیه که بر روی کعبه خواهی زد تو حجتی و تو مولا ٫ تو مونس دلها
شهنشها چه به تو ذوالفقار می آید سلام بر تو بگویم شبیه قنبرها
تو ذولفقار علی را بگیر در دستت و انتقام بگیر از تمام زشتیها
انا الحقی تو بگو تا جهان بپا خیزد برای یاریت آید حبیب و عابصها
به خاکهای نشسته به چادر زهرا بگیر دست مرا ای سحاب رحمتها
#میلاد_حضرت_مهدی #علیرضا_رضائی
+ تاریخ یکشنبه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۳ساعت 7:31
نویسنده عليرضا رضائي
|
خدا میخوایست یکبار دگر خود را نشان سازد پس از خلق علی خود را برای خود عیان سازد
علی را خلق کرد و دید از بالا چه آقایی ولی بعد ولی یک حیدری در این جهان باشد
شبیه مصطفی باشد تمامأ خلق او احمد بروی خاک دنیا او علی اکبر روان سازد
چه بابایی چه اولادی چه چشم انداز زیبایی بروی پای حیدر شاخه شمشادی گران سازد
علی تا دید او را خواند بر گوشش اذان و گفت خداوندا به تقدیرت هزان شکر او مرد جهان باشد
کرامت میکند مثل حسن هر روز و هر ساعت تفضل میکند شبه حسن چون مثل آن باشد
چه خوش میرقصد این شمشیر بر دستش خوشا آن تکه آهن چون به دست این جوان باشد
زره مثل علی دارد شبیه مرتضی جنگش کلاخودش به سر چون این پسر از سروران باشد
به وقت جنگ و پیکارش چونان عباس می غرد رقیه روی دوشش مثل یک رنگین کمان باشد
شراب حوض کوثر را قدح نوشان به دستانش ولی در ظهر عاشورا علی مثل خزان باشد
پدر تا مقتلش حیران شد و مثل عقاب آمد ولی هنگام بردن تکه های او نهان باشد
جوانان بنی هاشم برای بردن جسمش همه ویلان و سرگردان که جسمش بی کران باشد
شنبیه دانهی تسبیح شد آن قامت رعنا نگین دست بابا عمه آمد تا که جسمش جاودان باشد
#علیرضا_رضائی #میلاد_حضرت_علی_اکبر #علی_اکبر
+ تاریخ چهارشنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۳ساعت 15:20
نویسنده عليرضا رضائي
|
|