مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم

دیر آمدم روی زمین تو جا گرفتی
از آسمان ای ماه اینجا جا گرفتی

سرو قدت را ضربه‌ای کوچک نموده
مهتاب من از چه تو اینجا جا گرفتی

تیر سه شعبه از چه با روی تو لج کرد
هرگز نبینم اینچنین مأوا گرفتی

جای عمود اینجا به روی تو نشسته
ای باغ گل از چه خزان حالا گرفتی
____

از بس که زیبایی رخ ماه ات چنین شد
یک نیزه از پهلو به صورت این چنین شد

چشمت زده نامرد ، ای ماه قبیله
آخر بگو از چه نگاهت این چنین شد

روی زمین پاشیده جسم ات ای عزیزم
موی سیاهم از غم تو این چنین شد

آخر صدایم کن برادر سوختم من
تاثیر نیزه در گلویت این چنین شد

تنها چگونه جانب خیمه روم من
از دوریت حال سکینه این چنین شد

#علیرضا_رضائی
#شعر_حضرت_عباس
#ابالفضل_علیه_السلام

+ تاریخ  جمعه بیست و چهارم دی ۱۴۰۰ساعت 20:42 نویسنده  عليرضا رضائي |