مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم

جمال حضرت خالق تو جان بابایی
نگین حضرت داور تو سرو رعنایی

تو مادر پدر و دختر ابوالقاسم
امام خیل ملک جلوه ی اهورایی

زبان زدی ز عنایات مهر پرور خود
تو مادر حسنین و تو ام جانانی

بدون تو نه زمین غنچه ای به رویاند
که خاک تف زده را شور و شوق بارانی


ستاره ای که درخشید از رُخَت افلاک
و از تمام جهان برتری و والایی

کرامتی کن و بر ما تو خنده ای به نما
که بعد ثانیه ای رحمتی بی افزایی

قسم به چادرتان مادر عزیز خدا
که با عنایتتان می شود چه غوغایی

به وقت حشر که دست تمام ما خالی است
محب سِبطِ خودت را چو دانه برداری


نبود غیر شما مرحمی به زخم علی
به روی دست علی تا طناب برداری

#علیرضا_رضائی
#تولد_حضرت_زهرا
#میلاد_حضرت_زهرا
#شعر_میلاد_حضرت_فاطمه
#روز_زن

 

 

 

+ تاریخ  پنجشنبه سی ام دی ۱۴۰۰ساعت 15:2 نویسنده  عليرضا رضائي |