مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم |
|
کار ما گشته تمنا که بیا حضرت ماه سینه ها گشته محیا که شود سرخ و کبود شال و سنج و علم روضه ی جدت بر پاست خیمه ای سوخت و طفلی که درون آن بود تکیه بر کعبه بزن شاد کن این جان مرا تو خریدار منی از تو گرفتم ارزش
+ تاریخ جمعه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 19:47
نویسنده عليرضا رضائي
|
|