مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم

در دلم شور تو افتاد فدایت بشوم
ضربان در دلم افتاد فدایت بشوم

من که دیوانه ی آن برق نگاهت گشتم
در ازل گم شدم از خویش فدایت بشوم

طره ی موی تو حلال همه مشکل هاست
همتی باز که ای شاه گدایت بشوم

از خودم خسته شدم بس که گناه آلودم
شاید این بار به دست تو وساطت بشوم

اعتمادم به شما باعث این اعمال است
مهربانی شما خواست حفاظت بشوم

ساعت این دل من با افق کرببلاست
 من به یاد حرمش باز  هدایت بشوم

شرح دلدادگیم شرح دو صد منظومست
من نبودم  که دلم خواست فدایت بشوم

شیر میداد به من مادر و می گفت حسین
عشق تو ریخت به جانم که هلاکت بشوم
#علیرضا_رضائی

 

+ تاریخ  جمعه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 19:49 نویسنده  عليرضا رضائي |