مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم

حرف از شما ز کودکیم بود در دلم
جز یادتان نمی شود آرام این دلم

در قطره های شیر که می داد مادرم
عطر محبت علوی ریخت در دلم

پیراهن سیاه شما شور عشق بود
این رمز عاشقی ست نشسته ست در دلم

دستم به دست مادر و او سینه میزند
اشکی به گونه دارد و می گفت از علم

ما با عزای خانواده ی تان پیر گشته ایم
حسرت به غیر روضه ی تان نیست در دلم

 

 

+ تاریخ  جمعه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 20:0 نویسنده  عليرضا رضائي |