مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم

سلام بابای مظلومم
 سلام ای زخمی تنها
سلام ای حضرت حیدر
سلام ای شاه بی همتا
_____________
نمیشه باورم بابا
که نیستی توی این خونه
خونه مثل یه تابوته
نباشی میشه ویرونه
_____________
چرا چشمای تو بسته است
چرا در بستر افتادی
بمیره زینبت بابا
مگه از پا تو افتادی
____________
بیا این ذوالفقار تو
اینم خوود و زره بابا
برو میدون بازم حیدر
بخون بازم رجز بابا
_____________
می‌دونم زندگی سخته
ولی بابا تحمل کن
دلم بابا به تو خوش بود
تو رو زینب تحمل کن
_____________
حسن ابر بهاری شد
مثل وقتی که مادر رفت
نگاهش سمت یک کوچست
همونجایی که مادر رفت
____________
حسین آشوبه آشوبه
دلش از غصه می کوبه
صدای هق هق گریش
داره عرش رو می لرزونه
____________
علمدارم نگم بابا
که قلبش وسعت دریاست
پناه خونمون بابا
حالا دیگه دستای این سقاست
____________
#علیرضا_رضائی

 

 

+ تاریخ  جمعه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 19:40 نویسنده  عليرضا رضائي |