مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم

ما بی سر و سامان و پریشان  نگاریم
یعنی زِ ازل عاشق و شیدای نگاریم

در روز ازل خواست خدا عهد بگیرد
از عمق جگر ‌گفته که دیوانه ی یاریم

نادیده دل از ما ببری حضرت دلبر
ما در بدر‌ صُولَت زیبای بهاریم

الحق که امیری به دو عالم شه والا
ما عاشق آن صورت  زیبای نگاریم

کاری که تو کردی به دلم هیچ نکرده
دیوانه و مستِ خُمِ صَحبای نگاریم

شاهی به تو آید و غلامی به غلامت
ما خیل غلامان همه شیدای نگاریم

این قلب ، ترک خورده فدای سرت آقا
ما ساخته از خاک قدم‌های نگاریم

ای سایه ات آقا به سرم معنی عزت
ما چشم به دستان کریمانه ی یاریم

#علیرضا_رضائی

 

+ تاریخ  چهارشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 22:57 نویسنده  عليرضا رضائي |