مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم |
|
می رسد نغمه به عالم که محرم آمد بوی اسپند رود از در هر خانه برون چایی و روضه ی این بزم محیا بکنید بانگ چاووش بلند است بگوئید حسین این سیاهی و علم خورده به دیوار ولی دست ما را برسانید ، حسینیهٔ تان کافِه یِ خلق شده باز چنان آلوده سایه ی لطف شما از سر ما کم نشود جرم ما پیش تر از پیش ولی لطف شما روز محشر همه گریان و لبم خنده کنان
+ تاریخ دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 19:2
نویسنده عليرضا رضائي
|
|