مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم |
|
دلشوره دارم ، من نباشم زود می میرم شال و لباس ماتمم را میکنم بر تن ما که گدای روضه های جمع عشاقیم پیراهنم را مادرت داده قبولم کن حال خرابم را ببین روضه طلب دارم پرچم ، کتیبه ، شال مشکی ، حال بی تابی حالا شده غصه برایم اشک میخواهم من با نیابت از پدر ، پیش تو می آیم در روضه ی عبدلله آقا ، رفت بابایم او تشنه بود و تشنگی بُرده اَمانَش را او خواند در گوشم که اکبر اربعأ اربا شد
+ تاریخ دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 19:2
نویسنده عليرضا رضائي
|
|