مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم

دلشوره دارم ، من نباشم زود می میرم
بر تن اگر سینه نکوبم زود می میرم

شال و لباس ماتمم را میکنم بر تن
اینجا اگر روضه نباشد زود می میرم

ما که گدای روضه های جمع عشاقیم
می خانه خالی گر بیفتد زود می میرم

پیراهنم را مادرت داده قبولم کن
تشنه ، شب هفتم نباشم زود می میرم

حال خرابم را ببین روضه طلب دارم
اشکم نیاید روی صورت زود می میرم

پرچم ، کتیبه ، شال مشکی ، حال بی تابی
از من نگیری روزیم را زود می میرم

حالا شده غصه برایم اشک میخواهم
چایی اگر از تو نگیرم زود می میرم

من با نیابت از پدر ، پیش تو می آیم
دستش نگیری در قیامت زود می میرم

در روضه ی عبدلله آقا ، رفت بابایم
آقا یتیمم ، مثل قاسم زود می میرم

او تشنه بود و تشنگی بُرده اَمانَش را
آب از دو دست تو نگیرد زود می میرم

او خواند در گوشم که اکبر اربعأ اربا  شد
آقا نباشم روز هشتم زود می میرم
#علیرضا_رضائی

 

 

 

+ تاریخ  دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 19:2 نویسنده  عليرضا رضائي |