مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم

من وضو ساخته ام نام تو را بنویسم
شاه شمشاد قدان نام تو را بنویسم

من مسلمان شده ی دست امام حسنم
بر تمام دو جهان نام تو را بنویسم

زور بازوی شما را نتوان وصف کنیم
بر روی ناقه ی فتنه به طلا  بنویسم

نان ما را ز کرامت تو تفضل کردی
تو بگو از کرمت شاه چه ها بنویسم

در این خانه نشین جمع شده مشتریان
نام زیبای شما را به جهان بنویسم

حاتم از وصف کرامات شما خسته شده
وجه تکریم شما را به کجا بنویسم

مشهد و قم که شلوغ است ولی آقا جان
از حریمی که شده خاکِ شما بنویسم

میروم کرببلا و نجف و خانه ی دوست
در ضریحی که خیال است به دل بنویسم

پسر اول مولا شه پر جود و کرم
قسمتم کن شب جمعه حرمت بنویسم

مادری هستی و محبوب ترین پیش بتول
رازداری تو را پیش پدر بنویسم

تا که وارد شدی از کوچه به سمت خانه
مادری گفت بنیه و دگر ننویسم
#علیرضا_رضائی

+ تاریخ  چهارشنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 19:47 نویسنده  عليرضا رضائي |