مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم |
|
ای حضرت سقا ، لب اصغر شده خونی آبی برسان حضرت آب آور خیمه تو قرص قمر ماه ترین ثانی حیدر یک دخترکی آمده و مشک بدوشش ارباب اجازت دهد از بهر سقایت رفتی به سر علقمه تا مشک خودت را در راه چه شد بازوی آب آورت عباس اصلأ به خدا آب حرام است به خیمه آن وقت که خورشید به یک ضربه فرو ریخت
+ تاریخ پنجشنبه سی ام اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 14:59
نویسنده عليرضا رضائي
|
|