مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم

معلوم که نیست زنده باشم ارباب
شاید که محرم ات نباشم ارباب

این پیرهن سیاهم از لطف شماست
روزی خور دستان تو باشم ارباب

این اشک امانت است در پیش شما
تو صاحب و من عبد تو باشم ارباب

حالا که نمردم از غمت غمگینم
بی روی تو مرگ را نخواهم ارباب

این سینه زنت عاشق ثارالله است
غیر حرمت هیچ نخواهد ارباب

دیوار دلم پر شده از عکس حرم
قلبی به مساحتش بسازم ارباب
#علیرضا_رضائی

 

+ تاریخ  جمعه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 19:42 نویسنده  عليرضا رضائي |