مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم

داری بدون خواهر خود می روی حسین
از پیش چشم من به کجا می روی حسین

بغضی دوباره راه گلو بست و باز هم
شیرین ترین بهانه ی من می روی حسین

اصلاً بیا دوباره به سمت حرم رویم
بی من کجا به سمت بلا می روی حسین

قول و قرارمان نبود مگر تا زمان مرگ
داری به سمت مرگِ خودت می روی حسین

حالا که کار دست خودم نیست پس فقط
با بوسه ای به زیر گلو می روی حسین

بعد از تو من چکار کنم با نبودنت
ای بودِ من نگو که تو هم می روی حسین

این کودکان به عباس دل خوش اند
عباس نیست ، تو هم می روی حسین

من در درون خیمه همان مادر تو ام
داری بدون صحبت من می روی حسین

سرلشگر سپاه خیام تو یک زن است
کم کن شتاب ، باز کجا می روی حسین

اینجا به روی تل شده چشمم به سمت تو
آخر چرا مقابل من می روی حسین

دیدم که حرمله سر اصغر به دست داشت
با اشک چشم مادر او می روی حسین
#علیرضا_رضائی

+ تاریخ  چهارشنبه دوازدهم خرداد ۱۴۰۰ساعت 11:32 نویسنده  عليرضا رضائي |