مردانه آمدم که نگویند یک زنم / اما زنانه بر بدنت گریه می کنم |
|
داری بدون خواهر خود می روی حسین بغضی دوباره راه گلو بست و باز هم اصلاً بیا دوباره به سمت حرم رویم قول و قرارمان نبود مگر تا زمان مرگ حالا که کار دست خودم نیست پس فقط بعد از تو من چکار کنم با نبودنت این کودکان به عباس دل خوش اند من در درون خیمه همان مادر تو ام سرلشگر سپاه خیام تو یک زن است اینجا به روی تل شده چشمم به سمت تو دیدم که حرمله سر اصغر به دست داشت
+ تاریخ چهارشنبه دوازدهم خرداد ۱۴۰۰ساعت 11:32
نویسنده عليرضا رضائي
|
|